مسیر موفقیت از دانشگاه نمیگذرد
درباره یک باور غلط
خیلیها معتقدند که تحصیلات پول و موفقیت میآورد و بدون تحصیل و داشتن مدرک دانشگاهی هیچ کاری نمیشود کرد، اما بزرگترین و ثروتمندترین کارآفرینهای دنیا، از استیو جابز نابغه کامپیوتر گرفته یا سر ریچارد برانسون مالک بیش از 400 شرکت در سراسر دنیا، ثابت کردند که حتی اگر پایت را در دانشگاه هم نگذاشته باشی باز هم میتوانی در زمینه کسبوکار به موفقیت برسی. در ادامه خلاصهای از زندگی پنج مرد کارآفرین را میخوانید که یا به دانشگاه نرفتند یا خیلی زود عطای تحصیل را به لقایش بخشیدند، ولی نهفقط بدون مدرک بیکار نماندند، بلکه توانستند به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای صدها هزار نفر شغل ایجاد کنند.
یک: استیو جابز
کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل، نام شناختهشدهای در صنعت رایانه است. او در سال 1972 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و بعد در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبتنام کرد، اما بعد از یک نیمسال تحصیلی در این کالج منصرف شد و برای سفری معنوی به هند رفت. او در سال ۱۹۷۶، وقتی فقط ۲۱ سال داشت، همراه با دوستش استیو وزنیاک ۲۵ ساله شرکت رایانهای اپل را در پارکینگ خانواده جابز تاسیس و اولین رایانه شخصیاش را در همان سال و با قیمت ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت روانه بازار کرد. پس از مرگ جابز، همسرش ثروت شخصی او را که چیزی حدود 7/16 میلیارد دلار بود، به ارث برد. به طور قطع این رقم برای طرفداران ایده رفتن به دانشگاه برای ثروتمند شدن باورکردنی نیست! ثروت جابز همسرش را پس از سوزان کلاتن، وارث شرکت بیامو، به ششمین زن ثروتمند دنیا تبدیل کرد.
دو: ریچارد برانسون
سر ریچارد چارلز نیکولاس برانسون، مشهورترین کارآفرین و سرمایهگذار بریتانیایی است که با تاسیس شرکتهای ویرجین که بیش از 400 شرکت در سراسر دنیا زیر مجموعه آن است، توانست سرمایهای بیش از پنج میلیارد دلاری برای خود جمع کند. او در سال 2012 چهارمین مرد ثروتمند انگلستان بود. با این حال نهفقط هیچوقت نتوانست به دانشگاه برود، بلکه حتی دبیرستان را هم تمام نکرد و به دلیل ابتلا به بیماری خوانشپریشی در همان سالهای اندک درس خواندن هم نتایج موفقیتآمیزی به دست نیاورد. با این حال اولینبار در سن 16 سالگی با کمک یکی از دوستانش مجلهای به نام دانشآموز راه انداخت و بعد در دهه 70 میلادی راه خود را برای موفقیت با تاسیس شرکت ویرجین رکوردز آغاز کرد. برانسون بنیانگذار خطوط هوایی ویرجین آتلانتیک، ویرجین رکوردز، ویرجین موبایل و ویرجین برندز است. برانسون در اوایل سال 2010 شروع به گسترش فعالیتهایش در حوزه بانکداری بریتانیا کرد. همچنین آژانس خصوصی فضایی ویرجین گالاکتیک نیز روز به روز به تجاریسازی سفرهای فضایی نزدیک ميشود.
سه: دیو توماس
دیو توماس، کودک یتیم امریکایی که خانوادهای در نیوجرسی او را به فرزندی قبول کرد، عاشق غذا خوردن در رستورانهای خانوادگی بود و رویای بزرگ داشتن یک رستوران را در سر میپروراند. او از 12 سالگی شروع به کار در زمینه پخش مواد غذایی کرد و بعدها دبیرستان را ترک کرد تا بتواند در رستورانی به نام هابی هاوس یک شغل تماموقت برای خودش دست و پا کند. او در سال 1969 اولین رستوران خود از مجموعه رستورانهای زنجیرهای وندیز را در اوهایو افتتاح کرد و سپس تا زمان مرگ در سال 2002 این فستفود را به یک امپراتوری بزرگ تبدیل کرد که با ۶۶۵۰ شعبه عنوان سومین فستفود زنجیرهای بزرگ دنیا بعد از مکدونالد و برگرکینگ در اختیار دارد. سرمایه او در هنگام مرگ چیزی حدود 99 میلیون دلار تخمین زده شده بود.
چهار: دیوید گرین
ارزش خالص ثروت دیوید گرین بیش از شش میلیارد دلار تخمین زده میشود. او هم مثل خیلی دیگر از کارآفرینهای ثروتمند دنیا در خانواده فقیر به دنیا آمد و هیچوقت وارد دانشگاه نشد، بلکه با مدرک دبیرستان سراغ بازار کار رفت و برای راهاندازی کسبوکار خود در سال 1970 مجبور شد 600 دلار وام بگیرد، اما طی دو سال به چنان موفقیتی رسید که اولین فروشگاه خردهفروشی خود را در سال 1972 افتتاح کرد و پس از آن توانست مجموعهای عظیم از فروشگاههای زنجیرهای آثار هنری با نام هابیلابی راهاندازی کند. در حال حاضر فروش شرکت هابیلابی در حدود دو میلیارد دلار است و بیش از ۱۸ هزار نفر برای این شرکت مشغول به کار هستند.
پنج: لری الیسون
لارنس ژوزف الیسون، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل شرکت اوراکل، یکی از شرکتهای عمده در زمینه نرمافزارهای پایگاه داده است که بنا به گزارش فوربس در حال حاضر پنجمین مرد ثروتمند دنیاست. ارزش خالص داراییهای الیسون در سال 2012 چیزی حدود 40 میلیارد دلار تخمین زده شده بود و گفته میشود که این رقم در حال حاضر به 54 میلیارد دلار رسیده است.
مادر لری به دلیل فقر زیاد نمیتوانست از او نگهداری کند، بنابراین لری بدون اینکه خودش بداند به عنوان فرزندخوانده در خانه خاله و شوهر خالهاش بزرگ شد. علاقه لری به ریاضی و علوم از ابتدای دوران تحصیل مشخص بود. خیلیها امید داشتند که او بعد از ورود به دانشگاه پزشکی بخواند و او هم این کار را کرد و برای تحصیل پزشکی به دانشگاه ایلینوی رفت و آنقدر موفق شد که توانست عنوان دانشجوی برگزیده را به دست بیاورد، ولی در میانه امتحانات سال دوم دانشگاه، مادر ناتنیاش را از دست داد و به همین خاطر به خانه برگشت و تحصیل را رها کرد. کمتر از یک سال بعد دوباره به دانشگاه شیکاگو رفت، ولی فقط یک ترم توانست دوام بیاورد. هرچند این یک ترم برای او سرنوشتساز شد، چون در آن مدت مهارت برنامهنویسی را یاد گرفت؛ مهارتی که زندگیاش را عوض کرد و او را در زمره ده مرد ثروتمند دنیا قرار داد.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان